زمان مطالعه: ۴ دقیقه مدیریت کارکنان یک سازمان، فارغ از مقیاس آن، همواره یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین مشخصههای رشد و پیشرفت است. اگر کارکنان شرایط خوبی نداشته باشند، ادامه فعالیت برای سازمان دشوار خواهد شد و اگر کارکنان توانایی رشد نداشته باشند، در ارتقاء سازمان نیز مشکل ایجاد میشود. روابط انسانی همواره دارای پیچیدگیهای بسیار زیادی است. سازمان […]
مدیریت کارکنان یک سازمان، فارغ از مقیاس آن، همواره یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین مشخصههای رشد و پیشرفت است. اگر کارکنان شرایط خوبی نداشته باشند، ادامه فعالیت برای سازمان دشوار خواهد شد و اگر کارکنان توانایی رشد نداشته باشند، در ارتقاء سازمان نیز مشکل ایجاد میشود.
روابط انسانی همواره دارای پیچیدگیهای بسیار زیادی است. سازمان نیز به عنوان یک جامعه کوچک که هدف، چارچوب و فرهنگ مشخصی دارد، در هر لحظه شاهد این پیچیدگیها است و به همین دلیل مشکلات فراوانی در طول عمر آن رخ میدهد. اگر مدیران یک سازمان به موقع و در زمان درست برای مدیریت و برطرف کردن این مشکلات تلاش نکنند و یا زیرساختهای لازم برای پیشگیری از بروز این مشکلات را ایجاد نکنند، در آینده مجبور خواهند شد هزینه بسیار زیادی برای حل آن بپردازند.
در این مقاله، به بررسی ۳ مشکل از مهمترین مشکلات کارکنان یک سازمان میپردازیم.
کارکنان یک سازمان چه مشکلاتی دارند؟
- عدم وجود مسیر تعامل با مدیران
برقراری ارتباط و تعامل موثر، یکی از مهمترین راهها برای جلوگیری از بروز مشکلات است. اگر در یک سازمان مسیر مشخصی برای ارتباط بین کارمند و مدیر (این فرد لزوما مدیر عامل نیست و میتواند مدیر مستقیم کارمند و یا مدیر منابع انسانی سازمان باشد) وجود نداشته باشد مشکلات به مرور زمان روی هم انباشته شده و بعد از گذشت مدتی کارمند، سازمان را ترک میکند و یا در روند کاریاش خللی ایجاد میشود.
اگر در ابتدای شروع فعالیت، در ساختار سازمان، مسیری مش خص برای برقراری ارتباط، بیان مشکلات و ابراز انتقادات و پیشنهادات وجود داشته باشد، آسیب کمتری به کارمند و در نتیجه به سازمان وارد میشود.
این مشکل خصوصا در سازمانهایی که تعداد کارکنان زیادی دارند رخ میدهد. زمانی که تعداد افراد زیاد باشد، وسعت روابط انسانی نیز افزایش پیدا میکند و در نتیجه، احتمال بروز مشکلات نیز بیشتر میشود. در این سازمانها، نیاز است که مسیری مشخص، در دسترس و آسان (چیزی بیشتر از صندوق انتقادات و پیشنهادات!) در اختیار کارکنان قرار گیرد. البته، این نکته بسیار حائز اهمیت است که کارمند در این موقعیت، باید اطمینان داشته باشد که با استفاده از آن راه، مشکلات و صحبتهایش حتما به گوش مدیر رسیده و به آنها توجه میشود. لذا در این بخش، اهمیت پاسخدهی و برقراری ارتباط از سمت مدیر نیز افزایش پیدا میکند. ارتباط نباید یکطرفه باشد و حتما مدیر نیز در این تعامل باید نقش فعال داشته باشد.
- عدم وجود مزایای رفاهی کافی
مزایای رفاهی، چیزی بیشتر از حقوقی است که کارمند دریافت میکند. این مزایا میتوانند تحت عنوان کالای مصرفی روزانه، بن خرید از فروشگاههای بزرگ، هزینه استفاده از خدمات گردشگری مثل استخر، شهربازی و … و بسیاری مواردی از این قبیل باشند.
وجود خدمات و مزایای رفاهی مشخص (همانطور که گفته شد این موارد خارج از چارجوب دستمزد کارمند هستند) میتواند در یک سازمان باعث ایجاد آسودگی بیشتری شود. زمانی که کارمند مطمئن باشد که بخشی از موارد رفاهی زندگی روزمرهاش توسط سازمانی که برای آن کار میکند تأمین میشود، با فکری بازتر و خیالی آسودهتر کارهایش را انجام میدهد و بار فکری بزرگی از ذهنش تا حدودی برداشته میشود.
البته در این بخش هم یک نکته بسیار مهم وجود دارد. این خدمات رفاهی که به عنوان یک لطف از سمت سازمان ارائه میشود، باید طوری باشد که در دسترس باشد و کارمند بتواند به آسانی از آن استفاده کند. برای مثال شاید بن خرید از یک فروشگاه کت و شلوار بسیار گرانقیمت، به عنوان یک هدیه در طی سال بسیار عالی باشد اما اگر این بن خرید به صورت ماهانه در اختیار کارمندان قرار گیرد، ارزش خود را از دست میدهد و اثری که میگذارد برعکس میشود.
- عدم قدردانی و بروز حس بیارزش بودن
قدردانی یکی از مهمترین ویژگیهای یک رابطه است. این رابطه میتواند کاری و یا غیرکاری باشد. قدردانی میتواند باعث ایجاد حس ارزشمندی و در ادامه باعث خوشحالی و دلگرمی شخص شود.
حال تصور کنید در یک سازمان متوسط، که فاصله بین کارمند و مدیر زیاد نیست، قدردانی وجود نداشته باشد. چه اتفاقی رخ میدهد؟ کارمند متوجه است که مدیر از نزدیک روی کار او نظارت دارد و شاهد خروجی خوب کار است. از طرفی دیگر، هیچ واکنشی مبنی بر این که مدیر از کار او رضایت دارد و برای گرفتن نتایج خوب، از او قدردانی میکند نیست. این فرایند میتواند باعث ایجاد دلسردی و ناراحتی شود و در نتیجه یک نارضایتی بزرگ در ذهن کارمند ایجاد کند و تا پایان زمانی که در آن سازمان فعالیت میکند، حس بیارزش بودن میکند.
در طرف مقابل، در یک سازمان بزرگ، که فاصله مدیر و کارمند به نسبت زیاد است، ساختاری وجود دارد که کارکنان در صورتی به یک سری از نتایج دست پیدا کنند، از آنها قدردانی و تقدیر میشود. این ساختار باعث افزایش اعتماد به نفس، ایجاد رضایت و تمایل به فعالیت بیشتر در کارمند میشود و همین موضوع میتواند روی آینده کاری او و پیشرفت سازمان تأثیر مستقیم بگذارد.
خوشبختانه با پیشرفت علم و تکنولوژی و افزایش تجربه مدیران از سالها کار در سازمانهای بزرگ و کوچک، راههای زیادی برای برطرف کردن و یا پیشگیری از بروز این مشکلات و بسیاری مشکلات دیگر در سازمان به وجود آمده است. از چاپ بن کاغذی خرید از فروشگاههای بزرگ گرفته تا تحویل یک سبد از مواد مصرفی خوراکی در ابتدای هر ماه.
اما با توجه به تغییر مدل زندگی روزمه و افزایش نقش تکنولوژی در زندگی، شاید بهتر باشد در مدلهای سنتی مدیریت کارکنان تجدید نظر کنیم و به سمت روشهایی که سرعت بیشتری دارند و استفاده از آنها آسانتر است حرکت کنیم.
پربازدیدترین مطالب
لینکهای سریع
مطالب مرتبط